امروز یه درخت تنومندِ ده پونزده ساله افتاد رو سرم!!!!??? هرچی فکر میکنم نمیدونم چرا بی هوش نشدم؟؟؟؟??? خدایی شما دلیلش رو میدونید؟؟؟؟??? آخه خیلی سنگین بود حداقل باید بی هوش میشد!!!!!☹☹☹ آخه کلاس داشت خو!!!!!!!??? بیشتر »
آرشیو برای: "آبان 1396"
زندگی در حصار زمان گیر میکند… پژواک صداهایی که برمیخیزد از ناله ی وجود… دستان رنجوری که سالها در پی یک دست مهربان روزگار میگذراند… کودک نوپایی که زمین خورده و رنجیده از نتوانستن است… مادری که چشمانش نم دار است در فراق… بیشتر »
#به_قلم_خودم اندر احوالت روزگار من در حوزه از قعر وجودم سالهاست، صدایی بر میخیزد. صدایی به لطافت نسیم، صدایی که مرا میخواند به گذر از مسیر دوستی… دست های چه کسی در انتهای راه مرا میخواند، خنکای یک مهربانی صورتم را مینوازد. عمق خاطره هایم به ژرفای… بیشتر »
دو سالی بود که برای کنکور میخوندم، علاقه ی زیادی به داروسازی داشتم اما نمیتونستم رتبه ی مورد نظر رو بیارم. پدرم میگفت:« تو که تونستی امسال انقد رتبه ی خوبی بیاری سال دیگه بهتر میشی، از الان بشین بخون…» چیزی از حرفای بابا تو کله م نمیرفتی یه فکرایی… بیشتر »
آخرین نظرات